تاریخچه روانشناسی از آغاز تا امروز (در ایران و جهان)

تاریخچه روانشناسی از فلسفه تا علم مدرن، داستانی پیچیده و پر از تحولات علمی و فکری است. این مقاله به بررسی تاریخچه روانشناسی در ایران و جهان پرداخته و نقاط عطف این علم را مرور میکند.
بطور خلاصه ….
پیشینه روانشناسی در جهان: روانشناسی بهعنوان شاخهای از فلسفه در یونان باستان آغاز شد و سپس با تلاشهای دانشمندان چون ویلهلم وونت، روانشناسی به علمی مستقل تبدیل شد.
تاریخچه روانشناسی در ایران: روانشناسی بهطور رسمی در قرن بیستم وارد ایران شد و دانشکدههای روانشناسی در دانشگاههای معتبر تأسیس شدند. پژوهشگران ایرانی با مطالعات بومی خود این علم را به جامعه ایرانی معرفی کردهاند.
تاریخچه کامل و نکات جالب
روانشناسی به عنوان علمی که به مطالعه رفتار و فرآیندهای ذهنی انسان میپردازد، مسیر طولانیای را از فلسفه تا یک علم تجربی طی کرده است. در ادامه، تاریخچه روانشناسی از آغاز تا امروز و تحولات آن در ایران و جهان آورده شده است.
۱. دوران باستان و ریشههای فلسفی
در دوران باستان، فیلسوفان به موضوعات مرتبط با روان و ذهن علاقه داشتند، اگرچه روانشناسی به معنای امروزی آن وجود نداشت. افلاطون و ارسطو از فیلسوفانی بودند که به مفهوم “روح” یا “نفس” پرداخته و نظریاتی درباره ذهن، رفتار، احساسات و اخلاق ارائه کردند.
- افلاطون اعتقاد داشت که ذهن و جسم از یکدیگر جدا هستند و روح جاودان است. او معتقد بود که شناخت واقعی تنها از طریق فکر و عقل بهدست میآید.
- ارسطو با این نظر مخالف بود و اعتقاد داشت که ذهن و جسم مرتبط هستند و ذهن را بر اساس تجارب و مشاهدهها درک میکرد.
۲. قرون وسطی و ایدههای مذهبی
در قرون وسطی، روان و ذهن بیشتر از دیدگاه مذهبی بررسی میشدند و مفاهیم روح و روان با تفکرات الهی ترکیب شدند. دیدگاه غالب این بود که انسانها از لحاظ ذهنی به نیروی الهی وابستهاند و رشد روانشناسی به دلیل تأثیرات مذهبی متوقف شد.
۳. دوران رنسانس و انقلاب علمی
در دوران رنسانس، با رشد علوم طبیعی، علاقه به مطالعه ذهن و رفتار انسان بیشتر شد. فیلسوفان و دانشمندانی مانند رنه دکارت پایهگذار ایده دوگانگی ذهن و جسم بودند. دکارت معتقد بود که ذهن و جسم دو موجودیت مستقل هستند که بر یکدیگر تأثیر میگذارند. این ایدهها به تدریج زمینهساز ایجاد روانشناسی به عنوان یک علم مستقل شد.
۴. قرن نوزدهم و ظهور روانشناسی علمی
روانشناسی به عنوان یک علم تجربی در قرن نوزدهم پدیدار شد و این قرن به نوعی مبدأ رسمی روانشناسی مدرن به شمار میآید.
- ویلهلم وونت: روانشناسی به عنوان یک علم تجربی با تلاشهای ویلهلم وونت در سال ۱۸۷۹ در دانشگاه لایپزیگ آلمان آغاز شد. او اولین آزمایشگاه روانشناسی تجربی را تأسیس کرد و از روشهای علمی برای مطالعه ذهن و رفتار انسان استفاده کرد.
- ویلیام جیمز: در آمریکا، ویلیام جیمز با انتشار کتاب “اصول روانشناسی” به رشد این علم کمک کرد. او نظریههای کارکردگرایانه (Functionalism) را مطرح کرد و معتقد بود که ذهن باید برای عملکرد و سازگاری با محیط مورد مطالعه قرار گیرد.
۵. اوایل قرن بیستم و مکتبهای روانشناسی
اوایل قرن بیستم، دوران ظهور مکاتب مختلف روانشناسی بود. برخی از مهمترین مکاتب این دوران عبارتند از:
- روانکاوی (Psychoanalysis): زیگموند فروید در دهه ۱۹۰۰ با معرفی روانکاوی به مطالعه ناخودآگاه و تأثیرات آن بر رفتار انسان پرداخت. او نظریات جنجالبرانگیزی درباره ساختار روان، عقدهها و مراحل رشد روانی-جنسی ارائه داد.
- رفتارگرایی (Behaviorism): جان واتسون و بعد از او بی.اف. اسکینر، رفتارگرایی را به عنوان رویکردی علمی و مبتنی بر مشاهده معرفی کردند. آنها معتقد بودند که فقط رفتار قابل مشاهده و قابل اندازهگیری باید مورد مطالعه قرار گیرد.
- روانشناسی گشتالت (Gestalt Psychology): در آلمان، مکتب گشتالت توسط افرادی چون ماکس ورتایمر و ولفگانگ کهلر توسعه یافت. آنها معتقد بودند که ذهن انسان اطلاعات را به صورت کلی درک میکند و تجزیه به عناصر کوچکتر مفید نیست.
- روانشناسی انسانگرایانه: آبراهام مزلو و کارل راجرز روانشناسی انسانگرایانه را به عنوان پاسخی به رفتارگرایی و روانکاوی معرفی کردند. این رویکرد بر رشد و توانمندیهای انسان تأکید داشت و به مفاهیمی مانند خودشکوفایی و اهمیت تجربه فردی میپرداخت.

۶. نیمه دوم قرن بیستم و توسعههای جدید
از دهه ۱۹۵۰ به بعد، روانشناسی رشد چشمگیری داشت و حوزههای جدیدی در آن پدیدار شدند:
- رویکرد شناختی: با توسعه روانشناسی شناختی توسط افرادی مثل ژان پیاژه و آلبرت بندورا، توجه به فرآیندهای ذهنی مثل حافظه، یادگیری و ادراک بیشتر شد.
- روانشناسی اجتماعی: به دنبال جنگ جهانی دوم، علاقهمندی به مسائل اجتماعی افزایش یافت و نظریههایی مثل نظریه دلبستگی و رفتارهای جمعی مورد بررسی قرار گرفتند.
- روانشناسی فرهنگی: از دهه ۱۹۷۰ به بعد، توجه به تأثیر فرهنگ بر رشد و رفتار انسان افزایش یافت و روانشناسی به بررسی تأثیر تفاوتهای فرهنگی بر تفکر و رفتار پرداخت.
۷. روانشناسی در ایران
روانشناسی به عنوان یک علم نوین، در دهههای گذشته در ایران به تدریج رشد کرد و با ترجمه و تالیف کتابهای مهم جهانی و راهاندازی دورههای دانشگاهی مورد توجه قرار گرفت.
- آغاز رسمی روانشناسی در ایران: از اوایل دهه ۱۳۳۰، روانشناسی به عنوان رشتهای علمی وارد دانشگاههای ایران شد. دانشگاه تهران یکی از نخستین مراکز آموزش روانشناسی بود.
- افراد تاثیرگذار: دکتر غلامحسین صدیقی و دکتر یوسف کریمی از پیشگامان روانشناسی در ایران هستند. دکتر صدیقی از بنیانگذاران تدریس روانشناسی در دانشگاه تهران بود و دکتر کریمی در حوزه روانشناسی اجتماعی فعالیتهای زیادی داشت.
- روانشناسی بالینی: در سالهای اخیر، روانشناسی بالینی و مشاوره در ایران گسترش پیدا کرده و مراکز رواندرمانی و مشاوره در بسیاری از شهرها راهاندازی شدهاند.
۸. روانشناسی امروز: حوزهها و فناوریهای نوین
امروزه روانشناسی به حوزههای متنوعی مثل روانشناسی مثبتگرا، عصبشناسی شناختی، روانشناسی سلامت، روانشناسی صنعتی و سازمانی و روانشناسی محیطی تقسیم شده است.
- روانشناسی مثبتگرا: این حوزه بر افزایش رفاه و شادی انسانها و تمرکز بر نقاط قوت فردی تأکید دارد.
- عصبشناسی شناختی: به کمک فناوریهایی مثل تصویربرداری مغزی، روانشناسان شناختی به بررسی عملکرد مغز و ارتباط آن با رفتار و شناخت پرداختهاند.
- فناوریهای نوین: هوش مصنوعی، اپلیکیشنهای روانشناختی و فناوریهای جدید مثل VR و AR به روانشناسان امکان دادهاند تا شیوههای درمان و پژوهش خود را گسترش دهند.
نتیجهگیری
روانشناسی از فلسفه به علمی مستقل و کاربردی تبدیل شده و همچنان به رشد و توسعه خود در عرصههای مختلف ادامه میدهد.